asheghane www.patugh.ir 11 عکس های عاشقانه و رمانتیک

برین ادامه مطلب سریع

عاشقانه ترین وب ایران در مشهد |||www.irlove.ir ||| عاشقانه ایرانی ||| پاتوق عاشقان ایران زمین

سلام

داشتم از راه مدرسه ب خانه میامدم ک متوجه ی پسر شدم ک ب

دنبالم

افتاد اولش مثل بچه ها تند تند عرق میکردم تا رسیدم سرکوچمون

شمارشو بای دست گل تحویل داد اولش دوستداشتم پارش کنم ولی

بعدش

ب خودم گفتم ن بزار زنگ بزنم بهش زنگ زدم باهام ابزارعلاقه

کردیم

و منو وابسته خودش کرد ودوستیمون 6سال. طول کشید تای روز ک

میشه روز1391.11.25روز والنتاین بود باهم ب بیرون رفتم هوا

نسبط سرد بود یدفعه داشتیم راه میرفتم ک متوجه شدم از دهان

ودماغ

علی خون میاد سری بهش دستمال دادم و ماشین گرفتم سری اون ب

بیمارستان رسوندم سری علی بستری کردن من مثل باران اشک

مریختم

وقتی اقای دکترامد ازش سوال کردم اقای دکترچیشد و دکترباصدای

لغزنداش گفت خانم متاسفم اقای شما مبطلا ب سرطان خون هس

همونجادنیا ب سرم زهرمار شد

.سه روزعلی بستری بود داخل بیمارستان وزیاد نمیتونستم ببینمش

.تاروز چهارم شد رفتم کنارش ازم خواست ک اگه زنده مانده تا اخرش

باهاش باشم .منم قول دادم .فردا صبح ساعت 5بود بیدارشدم نمازمو

خوندم منتظر . خبربودم تا اینکه. دخترخالش مریم بهم زنگ زد گفت

عزیزم علی فوت کرده اونجا بود ک حتی دوست نداشتم ی لحظه زنده

باشم روزخاک سپاری فرارسید. همه داشتن گریه میکردن .منم مثل

بارون اشک مریختم خدایا چ اروزهای داشتم ولی همش نقش براب

شد امیدوارم هیچکس ازعشقش جدا نشه ب امید روزی ک همه ب

عشقشون برسن امیدوارم

داستان غمگین نیلوفرو علیرضا

ب ,ک ,علی ,سری ,اقای ,مثل ,ک متوجه ,اشک مریختم ,ک اگه ,اگه زنده ,زنده مانده

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خاطره های دو دیوانه رضا ارزانی وبلاگ عاشقانه هلیا طرح پرسش مهر aamirhosein روزهای بی خاطره چت روم | چت روم فارسی | چت روم شلوغ ماه آب آور - تحقيق و مقاله -=♥ قــلـــب کــــوچــیـک مــن ♥=- | دارک روید | اعماق تاریک اندروید |